Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «شبستان»
2024-04-29@15:35:06 GMT

متن وصیت نامه سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی

تاریخ انتشار: ۲۴ بهمن ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۸۸۸۸۰۰

متن وصیت نامه سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی

همزمان با برگزاری مراسم اربعین شهدای مقاومت در مصلی امام خمینی(ره)تهران، سردار قاآنی، فرمانده نیروی قدس سپاه، وصیت نامه سراسر درس آموز سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی را قرائت کرد.

به گزارش خبرگزاری شبستان، همزمان با برگزاری مراسم اربعین شهدای مقاومت در مصلی تهران که به صورت زنده پخش شد؛ سردار قاآنی، فرمانده نیروی قدس سپاه متن وصیت نامه سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی را قرائت کرد و گفت: شهید قهرمان ما فرمانده بی بدیل همه جبهه های نبرد، نه تنها در فرماندهی در میدان نبرد جلودار و یکه تاز بود بلکه در هر میدانی که انقلاب اسلامی اقتضا می کرد مردانه و دلاوردانه وارد می شد، دلیرانه عمل می کرد و موفقانه از میدان خارج می شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

 

 

 

وی تصریح کرد: ابعاد شخصیت این انسان ارزشمند به دلیل اخلاصی که ایشان داشت کمتر شناخته شده و امشب اگر چه که برای بنده خیلی سخت بود که وصیت نامه ایشان را بخوانم اما چون خانواده محترم این شهید عالی مقام فرمودند؛ بنده از بابا عرض ارادت و ادب وظیفه خود دانستم که این دستور آنها را اطاعات و امشب در محضر شما مردم قهرمان و وفادار و قدرشناس بخش هایی از وصیت نامه این شهید عالی مقام را تقدیم می کنم که ببینید چطور ایشان وقتی قلمش هم به کاغذ می رفت هم بااخلاص بود، هم دلیرانه و شجاعانه بود و هم با عباراتی موفقیت در نوشتن را هم به خوبی نشان می داد.

 

 

سردار قاآنی سپس متن وصیت نامه شهید{به جز بخش هایی که مختص خانواده ایشان بوده} را به شرح ذیل قرائت کرد:

 

 

« بسم الله الرحمن الرحیم

 

اشهد أن  لا اله الا الله و اشهد أنّ محمداً  رسول‌الله و اشهد أنّ امیرالمؤمنین علی‌بن ابی‌طالب و اولاده المعصومین اثنی عشر ائمتنا و معصومیننا حجج الله.

شهادت می‌دهم که قیامت حق است. قرآن حق است. بهشت و جهنّم حق است. سؤال و جواب حق است. معاد، عدل، امامت، نبوت حق است.

 

 

خداوندا! تو را سپاس که مرا صلب به صلب، قرن به قرن، از صلبی به صلبی منتقل کردی و در زمانی اجازه ظهور و وجود دادی که امکان درک یکی از برجسته‌ترین اولیائت را که قرین و قریب معصومین است، عبد صالحت خمینی کبیر را درک کنم و سرباز رکاب او شوم. اگر توفیق صحابه رسول اعظمت محمد مصطفی را نداشتم و اگر بی‌بهره بودم از دوره مظلومیت علی بن ابیطالب و فرزندان معصوم و مظلومش، مرا در همان راهی قرار دادی که آنها در همان مسیر، جان خود را که جان جهان و خلقت بود، تقدیم کردند.

 

خداوندا! تو را شکرگزارم که پس از عبد صالحت خمینی عزیز، مرا در مسیر عبد صالح دیگری که مظلومیتش اعظم است بر صالحیتش، مردی که حکیم امروز اسالم و تشیّع و ایران و جهان سیاسی اسلام است، خامنه‌ای عزیز - که جانم فد جان او باد - قرار دادی.

 

 پروردگارا! تو را سپاس که مرا با بهترین بندگانت در هم آمیختی و درک بوسه بر گونه‌های بهشتی آنان و استشمام بوی عطر الهی آنان را - یعنی مجاهدین و شهدای این راه - به من ارزانی داشتی.

 

 

خداوندا! ای قادر عزیز و ای رحمان رزّاق، پیشانی شکر شرم بر آستانت می‌سایم که مرا در مسیر فاطمه اطهر و فرزندانش در مذهب تشیّع. عطر حقیقی اسلام. قرار دادی و مرا از اشک بر فرزندان علی طالب و فاطمه اطهر بهره‌مند نمودی؛ چه نعمت عظمایی که بالاترین و ارزشمندترین نعمتهایت است؛ نعمتی که در آن نور است، معنویت، بی قراری که در درون خود بالاترین قرارها را دارد، غمی که آرامش و معنویت داد.

 

خداونداً تو را سپاس که مرا از پدر و مادر فقیر، اما متدیّن و عاشق اهل بیت و پیوسته در مسیر پاکی بهره مند نمودی. از تو عاجزانه می‌خواهم آنها را در بهشتت و با اولیائت قرین کنی و مرا در عالم آخرت از درک محضرشان بهره‌مند فرما.

 

 

ای خدای عزیز و ای خالق حکیم بی‌همتا! دستم خالی است و کوله پشتی سفرم خالی، من بدون برگ و توشه‌ای به امید ضیافِت عفو و کرم تو می‌آیم. من توشه‌ای برنگرفته‌ام؛ چون فقیر را در نزد کریم چه حاجتی است به توشه و برگ؟!

 

سارُق، چارُقم پر است از امید به تو و فضل و کرم تو؛ همراه خود دو چشم بسته آورده‌ام که ثروت آن در کنار همه ناپاکی‌ها، یک ذخیره ارزشمند دارد و آن گوهر اشک بر حسین فاطمه است؛ گوهر اشک بر ِ اهل بیت است؛ گوهر اشک دفاع از مظلوم،یتیم، دفاع از محصورِ مظلوم در چنگ ظالم.

 

خداوندا!  در دستان من چیزی نیست؛ نه برای عرضه و نه قدرت دفاع دارند، اما در دستانم چیزی را ذخیره کرده‌ام که به این ذخیره امید دارم و آن روان بودن پیوسته به سمت تو است. وقتی آنها را به سمتت بلند کردم، وقتی آنها را برایت بر زمین و زانو گذاردم، وقتی سلاح را برای دفاع از دینت به دست گرفتم؛ اینها ثروِت دست من است که امید دارم قبول کرده باشی. خداوندا ! پاهایم ا سست است. رمق ندارد. جرأت عبور  از پلی که از جهنّم عبور می‌کند، ندارد. من در پل عادی هم پاهایم می‌لرزد، وای بر من و صراط تو که از مو نازک­تر است و از شمشیر بُرنده‌تر؛ اما یک امیدی به من َ نوید می‌دهد که ممکن است نلرزم، ممکن است نجات پیدا کنم. من با این پاها در حَرَمت پاگذارده‌ام دورِ خانه‌ات چرخیده‌ام و در حرم اولیائت در بین‌الحرمین حسین و عباست آنها را برهنه دواندم و این پاها را در سنگرهای طولانی، خمیده جمع کردم و در دفاع از دینت دویدم، جهیدم، خزیدم، گریستم، خندیدم و خنداندم و گریستم و گریاندم؛ افتادم و بلند شدم. امید دارم آن جهیدن‌ها و ُ خزیدن‌ها و به حُرمت آن حریم‌ها، آنها را ببخشی.

 

 

خداوندا! سر من، عقل من، لب من، گوش من، قلب من، همه اعضا و جوارحم در همین امید به سر می‌برند؛ یا ارحم الراحمین! مرا بپذیر؛ پاکیزه بپذیر؛ آن چنان بپذیر که شایسته دیدارت شوم. جز دیدار تو را نمی‌خواهم، بهشت من جوار توست، یا الله!

 

 

خداوند، ای عزیز! من سالها است از کاروانی به جا مانده ام و پیوسته کسانی را به سوی آن روانه می‌کنم، اما خود جا مانده‌ام، اما تو خود میدانی هرگز نتوانستم آنها را از یاد ببرم. پیوسته یاد آنها، نام آنها، نه در ذهنم بلکه در قلبم و در چشمم، با اشک و آه یاد شدند.

 

 

عزیز من! جسم من در حال علیل شدن است. چگونه ممکن است کسی که چهل سال بر درت ایستاده است را نپذیری؟ خالق من، محبوب من، عشق من که پیوسته از تو خواستم سراسر وجودم را مملو از عشق به خودت کنی؛ مرا در فراق خود بسوزان و بمیران.

 

 

عزیزم! من از بی جا قراری و رسوای ماندگی، سر به بیابان‌ها گذارده‌ام؛ من به امیدی از این شهر به آن شهر و از این صحرا به آن صحرا در زمستان و تابستان می‌روم. کریم، حبیب، به کَرَمت دل بسته‌ام،  تو خود میدانی دوستت دارم. خوب می‌دانی جز تو را نمی‌خواهم. مرا به خودت متصل کن.

 

 خدایا وحشت همه وجودم را فرا گرفته است. من قادر به مهار نفس خود نیستم، رسوایم نکن. مرا به رمت کسانی که حرمتشان را بر خودت واجب کرده‌ای، قبل از شکستن حریمی که حرم آنها را خدشه‌دار می‌کند، مرا به قافله‌ای که به سویت آمدند، متصل کن.

 

معبود من، عشق من و معشوق من، دوستت دارم. بارها تو را دیدم و حس کردم، نمی توانم از تو جدا بمانم. بس است، بس. مرا بپذیر، اما آنچنان که شایسته تو باشم.

 

 

خواهران و برادران مجاهدم در این عالم، ای کسانی که سرهای خود را برای خداوند عاریه داده‌اید و جان‌ها را بر کف دست گرفته و در بازار عشق‌بازی به سوق فروش آمده‌اید، عنایت کنید: جمهوری اسلامی، مرکز اسلام و تشیّع است.

 

 

امروز قرارگاه حسین بن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم‌ها می‌مانند. ا گر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمی‌ماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی(ص)

 

برادران و خواهرانم! جهان اسلام پیوسته نیازمند رهبری است؛ رهبری متصل و منصوب شرعی و فقهی به معصوم. خوب می‌دانید منزّه‌ترین عالِم دین که جهان را تکان داد اسلام را احیا کرد، یعنی خمینی بزرگ و پاک ما، ولایت فقیه را تنها نسخه نجات‌بخش این امت قرار داد؛ لذا چه شما که به عنوان شیعه به آن اعتقاد دینی دارید و چه شما به عنوان سنّی اعتقاد عقلی دارید، بدانید ]باید[ به دور از هرگونه اختلاف، برای نجات اسلام خیمه ولایت را رها نکنید. خیمه، خیمه رسول‌الله است. اساس دشمنی جهان با جمهوری اسلامی، آتش زدن و ویران کردن این خیمه است. دور آن بچرخید. و الله و الله و الله این خیمه اگر آسیب دید، بیت الله الحرام و مدینه حرم رسول الله و نجف، کربلا، کاظمین، سامرا و مشهد باقی نمی‌ماند؛ قرآن آسیب می‌بیند.

 

 

برادران و خواهران عزیز ایرانی من، مردم پر افتخار و سربلند که جان من و امثال من، هزاران بار فدای شما باد، کما اینکه شما صدها هزار جان را فدای اسلام و ایران کردید؛ از اصول مراقبت کنید. اصول یعنی ولیّ فقیه، خصوصاً این حکیم، مظلوم، وارسته در دین، فقه، عرفان، معرفت؛ خامنه‌ای عزیز را ِ جان خود بدانید. حرمت او را مقدسات بدانید.

 

 

جمهوری اسلامی، امروز سربلندترین دوره خود را طی میکند. بدانید مهم نیست که دشمن چه نگاهی به شما دارد. دشمن به پیامبر شما چه نگاهی داشت و ]دشمنان‌[ چگونه با پیامبر خدا و اولادش عمل کردند، چه اتهاماتی به او زدند، چگونه با فرزندان مطهر او عمل کردند؟ مذمت دشمنان و شماتت آنها و فشار آنها، شما را دچار تفرقه نکند.

 

 

بدانید که می‌دانید مهمترین هنر خمینی عزیز این بود که اول اسلام را به پشتوانه ایران آورد و سپس ایران را در خدمت اسلام قرار داد. اگر اسلام نبود و ا گر روح اسلامی بر این ملت حاکم نبود، صدام چون گرگ درندهای این کشور را می‌درید؛ آمریکا چون سگ هاری همین عمل را می‌کرد، اما هنر امام این بود که اسلام را پشتوانه آورد؛ عاشورا و محرّم، صفر و فاطمیه را به پشتوانه این ملت آورد. انقلاب‌هایی در انقلاب  ایجاد کرد. به این دلیل در هر دوره هزاران فدا کار جان خود را سپر شما و ملت ایران و خاک ایران و اسلام نموده‌اند و بزرگترین قدرت‌های مادی را ذلیل خود نموده‌اند. عزیزانم، در اصول اختلاف نکنید.

 

 

شهدا، محور عزّت و کرامت همه ما هستند؛ نه برای امروز، بلکه همیشه اینها به دریای واسعه خداوند سبحان اتصال یافته‌اند. آنها را در چشم، دل و زبان خود بزرگ ببینید، همانگونه که هستند. فرزندان تان را با نام آنها و تصاویر آنها آشنا کنید. به فرزندان شهدا که یتیمان همه شما هستند، به چشم ادب و احترام بنگرید. به همسران و پدران و مادران آنان احترام کنید، همانگونه که از فرزندان خود با اغماض می‌گذرید، آنها را در نبود پدران، مادران، همسران و فرزندان خود توجه خاص کنید.

 

نیروهای مسلّح خود را که امروز ولی‌فقیه فرمانده آنان است، برای دفاع از خودتان، مذهبتان، اسلام و کشور احترام کنید و نیروهای مسلح می‌بایست همانند دفاع از خانه خود، از ملت و نوامیس و ارضِ آن حفاظت و حمایت و ادب و احترام کنند و نسبت به ملت همانگونه که امیرالمؤمنین مولای متقیان فرمود، نیروهای مسلح می‌بایست منشأ عزت ملت باشد و قلعه و پناهگاه مستضعفین و مردم باشد و زینت کشورش باشد.

 

 

 

نکته‌ای هم خطاب به مردم عزیز کرمان دارم؛ مردمی که دوست داشتنی‌اند و در طول 8 سال دفاع مقدس بالاترین فدا کاری‌ها را انجام دادند و سرداران و مجاهدین بسیار والامقامی را تقدیم اسلام نمودند. من همیشه شرمنده آنها هستم. هشت سال به خاطر اسلام به من اعتماد کردند؛ فرزندان خود را در قتلگاه‌ها و جنگ‌های شدیدی چون کربلای5 ،والفجر8 ،طریق‌القدس، فتح‌المبین، بیت المقدس و... روانه کردند و لشکری بزرگ و ارزشمند را به نام و به عشق امام مظلوم حسین بن علی به نام ثارالله، بنیانگذاری کردند. این لشکر همچون شمشیری برنده، بارها قلب ملت‌مان و مسلمان‌ها را شاد نمود و غم را از چهره آنها زدود. عزیزان! من بنا به تقدیر الهی امروز از میان شما رفته‌ام. من شما را از پدر و مادرم و فرزندان و خواهران و برادران خود بیشتر دوست دارم، چون با شما بیشتر از آنها بودم؛ ضمن اینکه من پاره تن آنها بودم و آنها پاره وجود من، اما آنها هم قبول کردند من وجودم را نذر وجود شما و ملت ایران کنم.

 

 

دوست دارم کرمان همیشه و تا آخر با ولایت بماند. این ولایت، ولایت علی بن ابیطالب است و خیمه او خیمه حسین فاطمه است. دور آن بگردید. با همه شما هستم. می‌دانید در زندگی به انسانیت و عاطفه‌ها و فطرت‌ها بیشتر از رنگ‌های سیاسی توجه کردم. خطاب من به همه شما است که مرا از خود می‌دانید، برادر خود و فرزند خود می‌دانید.

 

 

وصیت می‌کنم اسلام را در این برهه که تداعی یافته در انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی است، تنها نگذارید. دفاع از اسلام نیازمند هوشمندی و توجه خاص است. در مسائل سیاسی آنجا که بحث اسلام، جمهوری اسلامی، مقدسات و ولایت فقیه مطرح می‌شود، اینها رنگ خدا هستند؛ رنگ خدا را بر هر رنگی ترجیح دهید.

 

 

فرزندانم، دختران و پسرانم، فرزندان شهدا، پدران و مادران باقیمانده از شهدا، ای چراغ‌های فروزان کشور ما، خواهران و برادران و همسران وفادار و متدینه شهدا! در این عالم، صوتی که روزانه من می‌شنیدم و مأنوس با آن بودم و همچون صوت قرآن به من آرامش می‌داد و بزرگترین پشتوانه معنوی خود می‌دانستم، صدای فرزندان شهدا بود که بعضاً روزانه با آن مأنوس بودم؛ صدای پدر و مادر شهدا بود که وجود مادر و پدرم را در وجودشان احساس می‌کردم.

 

 

عزیزانم! تا پیشکسوتان این ملتید، قدر خودتان را بدانید. شهیدتان را در خودتان جلوه‌گر کنید، به طوری که هر کس شما را می‌بیند، پدر شهید یا فرزند شهید را، بعینه خوِد شهید را احساس کند، با همان معنویت، صلابت و خصوصیت.

 

خواهش میکنم مرا حلال کنید و عفو نمایید. من نتوانستم حق لازم را پیرامون خیلی از شماها و حتی فرزندان شهیدتان ادا کنم، هم استغفار می‌کنم و هم طلب عفو دارم.

 

دوست دارم جنازه‌ام را فرزندان شهدا بر دوش گیرند، شاید به برکت اصابت دستان پاک آنها بر جسدم، خداوند مرا مورد عنایت قرار دهد.

 

 

نکته‌ای کوتاه خطاب به سیاسیون کشور دارم: چه آنهایی [که] اصلاح‌طلب خود را می‌نامند و چه آنهایی که اصولگرا. آنچه پیوسته در رنج بودم اینکه عموماً ما در دو مقطع، خدا و قرآن و ارزش‌ها را فراموش می‌کنیم، بلکه فدا می‌کنیم. عزیزان، هر رقابتی با هم می‌کنید و هر جدلی  با هم دارید، اما اگر عمل شما و کاملا شما یا مناظره‌هایتان به نحوی تضعیف کننده دین و انقلاب بود، بدانید شما مغضوب نبی مکرم اسلام و شهدای این راه هستید؛ مرزها را تفکیک کنید. اگر می‌خواهید با هم باشید، شرط با هم بودن، توافق و بیان صریح حول اصول است. اصول، مطوّل و مفصّل نیست. اصول عبارت از چند اصل مهم است:

 

 

اول آنها، اعتقاد عملی به ولایت فقیه است؛ یعنی این که نصیحت او را بشنوید، با جان و دل به توصیه و تذکرات او به عنوان طبیب حقیقی شرعی و علمی، عمل کنید. کسی که در جمهوری اسلامی می‌خواهد مسئولیتی را احراز کند، شرط اساسی آن [این است که] اعتقاد حقیقی و عمل به ولایت فقیه داشته باشد. من نه می‌گویم ولایت تنوری و نه می‌گویم ولایت قانونی؛ هیچ یک از این دو، مشکل وحدت را حل نمی‌کند؛ ولایت قانونی، خاصّ عامه مردم اعم از مسلم و غیر مسلمان است، اما ولایت عملی مخصوص مسئولین است که می‌خواهند بار مهم کشور را بر دوش بگیرند، آن هم کشور اسلامی با این همه شهید

 

اعتقاد حقیقی به جمهوری اسلامی و آنچه مبنای آن بوده است؛ از اخلاق و ارزش‌ها تا مسئولیت‌ها؛ چه مسئولیت در قبال ملت و چه در قبال اسلام.

 

به کارگیری افرادی پاکدست و معتقد و خدمتگزاری به ملّت، نه افرادی که حتی اگر به میز یک دهستان هم برسند خاطره‌ خان‌های سابق را تداعی می‌کنند.

 

مقابله با فساد و دوری از فساد و تجمّلات را شیوه خود قرار دهند.

 

در دوره حکومت و حا کمیت خود در هر مسئولیتی، احترام به مردم و خدمت به آنان را عبادت بداند و خود خدمتگزار واقعی، توسعه‌گر ارزش‌ها باشد، نه با توجیهات واهی، ارزشها را بایکوت کند.

 

 

مسئولین همانند پدران جامعه میبایست به مسئولیت خود پیرامون تربیت و حراست از جامعه توجه کنند، نه با بی‌مبالاتی و به خاطر احساسات و جلب برخی از آراء احساسی زودگذر، از اخلاقیاتی حمایت کنند که طلاق و فساد را در جامعه توسعه دهد و خانواده‌ها را از هم بپاشاند. حکومت‌ها عامل اصلی در استحکام خانواده و از طرف دیگر عامل مهم از هم پاشیدن خانواده هستند. اگر به اصول عمل شد، آن وقت همه در مسیر رهبر و انقلاب و جمهوری اسلامی هستند و یک رقابت صحیح بر پایه همین اصول برای انتخاب اصلح صورت می‌گیرد.

 

 

کلامی کوتاه خطاب به برادران سپاهی عزیز و فدا کار و ارتشی‌های سپاهی دارم: ملاک مسئولیت‌ها را برای انتخاب فرماندهان، شجاعت و قدرِت اداره بحران قرار دهید. طبیعی است به ولایت اشاره نمی‌کنم، چون ولایت در نیروهای مسلح جزء نیست، بلکه اساس بقای نیروهای مسلح است. این شرط خلل ناپذیر می‌باشد.

 

نکته دیگر، شناخت به موقع از دشمن و اهداف و سیاست‌های او و اخذ تصمیم به موقع و عمل به موقع؛ هر یک از اینها اگر در غیر وقت خود صورت گیرد، بر پیروزی شما اثر جدّی دارد.

 

 

سخنی کوتاه از یک سرباز 40 ساله در میدان به علمای عظیم‌الشأن و مراجع گران‌قدر که موجب روشنایی جامعه و سبب زدودن تار یکی مراجع عظام تقلید. سربازتان از یک برج دیده‌بانی، دید که اگر این نظام آسیب ببیند، دین و آنچه از ارزش‌های آن ]که[ شما در حوزه‌ها استخوان خُرد کرده‌اید و زحمت کشیده‌اید، از بین می‌رود. این دوره‌ها با همه دوره‌ها متفاوت است. این بار اگر مسلّط شدند، از اسلام چیزی باقی‌نمی‌ماند. راه صحیح، حمایت بدون هرگونه ملاحظه از انقلاب، جمهوری اسلامی و ولی‌فقیه است. نباید در حوادث، دیگران شما را که امید اسلام هستید به ملاحظه بیندازند. همه شما امام را دوست داشتید و معتقد به راه او بودید.

 

 

راه امام مبارزه با آمریکا و حمایت از جمهوری اسلامی و مسلمانان تحت ستم استکبار، تحت پرچم ول فقیه است. من با عقل ناقص خود می‌دیدم برخی خنّاسان سعی داشتند و دارند که مراجع و علماء موثر در جامعه را با سخنان خود و حالت حق به جانبی به سکوت و ملاحظه بکشانند. حق واضح است؛ جمهوری اسلامی و ارزش‌ها و ولایت فقیه میراث امام خمینیی(رحمه‌الله‌علیه) هستند و می‌بایست مورد حمایت جدی قرار گیرند. من حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای را خیلی مظلوم و تنها می‌بینم. او نیازمند همراهی ا و کمک شماست و شما حضرات با بیانتان و دیدارهای‌تان و حمایت‌هاییتان با ایشان می‌بایست جامعه را جهت دهید. ا گر این انقلاب آسیب دید، حتی زمان شاه ملعون هم نخواهد بود، بلکه سعی استکبار بر الحادگری محض و انحراف عمیق غیر قابل برگشت خواهد بود.

 

 

دست مبارکتان را می‌بوسم و عذرخواهی می‌کنم از این بیان، اما دوست داشتم در شرف‌یابی‌های حضوری به محضرتان عرض کنم که توفیق حاصل نشد.

سربازتان و دست بوستان

 

از همسایگانم و دوستانم و همکارانم طلب بخشش و عفو دارم. از رزمندگان لشکر ثارالله و نیروی با عظمت قدس که خار چشم دشمن و سدّ راه او است، طلبب بخشش و عفو دارم؛ خصوصاً از کسانی که برادرانه به من کمک کردند.

 

 

نمی‌توانم از حسین پورجعفری نام نبرم که خیرخواهانه و برادرانه مرا مثل فرزندی کمک می‌کرد و مثل برادرانم دوستش داشتم. از خانواده ایشان و همه برادران رزمنده و مجاهدم که به زحمت انداختمشان عذرخواهی می‌کنم. البته همه برادران نیروی قدس به من محبّت برادرانه داشته و کمک کردند و دوست عزیزم سردارقاآنی که با صبر و متانت مرا تحمل کردند.

 

 

 

پایان پیام/80

منبع: شبستان

کلیدواژه: مراسم چهلم در تهران وصیت نامه حاج قاسم سردار قاآنی سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی خواهران و برادران جمهوری اسلامی متن وصیت نامه باقی نمی ماند فرزندان شهدا نیروهای مسلح فرزندان خود سردار قاآنی ولایت فقیه پدر و مادر دوست دارم امید دارم نیروی قدس قرار دادی رسول الله ارزش ها عفو دارم بهره مند خامنه ای همه شما اشهد أن جان خود علی بن نه حرم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت shabestan.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «شبستان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۸۸۸۸۰۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شهید مطهری مجاهد عرصه‌ جهاد تبیین بود

نماینده مردم استان مرکزی در مجلس خبرگان رهبری گفت: شهید مطهری مجاهد عرصه‌ جهاد تبیین بود. او شخصیت عظیمی بود که توانست دیانت و معنویت را همراه با سیاست الهی مبتنی بر عقلانیت به خوبی تفسیر نماید. - اخبار استانها -

به‌گزارش خبرگزاری تسنیم از اراک، آیت‌الله علی عباسی ظهر امروز در همایش عقیدتی سیاسی سپاه روح‌الله استان مرکزی که در حسینیه ستاد برگزار شد، اظهار داشت: انقلاب اسلامی نقطه عطف تاریخ است. انقلاب اسلامی ایران یک نعمت بزرگ الهی است که روح جدیدی بر جهان دمید. این انقلاب همچنان مدیون اندیشه‌های شخصیت‌‌های بزرگ است، شخصیت‌ها و اندیشمندانی که در نظریه‌پردازی و تنظیم مبانی فکری انقلاب اسلامی نقش مهمی ایفا کرده‌اند و استاد شهید مطهری یکی از برجسته‌ترین این شخصیت‌هاست.

وی، شهید مطهری را مجاهد عرصه‌ جهاد تبیین برشمرد و افزود: شهید مطهری شخصیت عظیمی بود که توانست دیانت و معنویت را همراه با سیاست الهی مبتنی بر عقلانیت به خوبی تفسیر نماید و با زبان روز، معارف مکتبی اسلام ناب را به جامعه به ویژه جوانان بشناساند. این شهید والامقام فردی آگاه به زمان و مسلط بر دسیسه‌های دشمنان اسلام بود که با تبیین اسلام ناب، ماهیت اندیشه‌های انحرافی و خطرات اسلام التقاطی را برملا کرد.

نماینده مردم استان مرکزی در مجلس خبرگان رهبری تصریح کرد: پاسخ شهید مطهری به اندیشه ماتریالیستی روشنفکرنماهای زمان، قوی‌ترین پاسخ بود. امروز شرایط جامعه ما نیز به گونه‌ای است که برخی جوانان به اندیشه لیبرال دموکراسی شیفتگی نشان می‌دهند بدون اینکه شناختی از آن داشته باشند. در شرایطی که حق و باطل در جامعه، دارای چهره‌هایی همسان‌اند و تشخیص حقایق برای مردم دشوار است، نیاز به جهاد فکری و معنوی وجود دارد. ما بایستی این شعارها را تحلیل و نشان دهیم که بی‌محتوا هستند.

عباسی بیان کرد: شهید مطهری از توان علمی و قلم خود برای تبیین و دفاع از آموزه‌های اسلام ناب و بالاخص مسئله حقوق زن در اسلام و مسئله حجاب و غیره استفاده و ایفای نقش کرد. در مسئله نظام زن هنوز هم با تمدن امروز چالش داریم، مقام معظم رهبری فرمودند حجاب فی نفسه چالش نبود اما دست‌هایی از بیرون تلاش دارد تا آن را به یک چالش تبدیل کند. شهید مطهری برای دفاع از اسلام با تمام وجود در صحنه بود و امروز هم میدان نزاع ادامه دارد و ما باید در صحنه باشیم.

وی خاطرنشان کرد: شهید مطهری به عنوان مدافع سنگر فکری و عقیدتی به خوبی احساس مسئولیت کرد و به آن عمل کرد؛ اقدامات شایسته‌ این شهید والامقام در عرصه‌های مختلف انقلاب و تفکرات ارزشمند آن برای حل مشکلات از دلایل اصلی ترور این شهید به دست گروه‌های تروریستی بود.

انتهای پیام/711/

دیگر خبرها

  • ولایت‌محوری گام نهادن در مسیر اهل بیت عصمت و طهارت(ع) است
  • شهید مطهری مجاهد عرصه‌ جهاد تبیین بود
  • چرا سردار سلیمانی با شهید شدن بابا پنجعلی در سریال پایتخت ۵ مخالفت کرد؟
  • وعده های واردات وسایل نقلیه عمومی عملی می شود؟
  • مبارزه با فساد و تأمین امنیت روانی جامعه اولویت دستگاه عدلیه است
  • تأمین امنیت روانی جامعه در اولویت دستگاه عدلیه است
  • مردمی کردن بازسازی عتبات، ایده‌ شهید حاج قاسم سلیمانی بود
  • مبانی تئوری و فکری محکم اسلام علت ماندگاری انقلاب اسلامی است
  • یادواره شهید دانشجو در روستای داربیدخون
  • یادواره شهید دانشجو در خانوک